o*o*o*o*o*o*o*o بهم گفت یه سوال ازت بپرسم راستشو میگی...؟؟ گفتم آره بپرس پرسید عشق سابقت رو فراموش کردی؟؟؟ جواب دادم آره خیلی وقته اصلا از ذهنم انداختمش بیرون از کنار یه مغازه رد شدیم اسم مغازه دقیقا اسم عشق سابقم بود یه لحظه چشام پر اشک شد پرسید چی شده؟؟ گفتم هیچی چیز خاصی نیست تو کافه نشسته بودیم صدای آهنگ کافه چی به گوشم خورد همون آهنگی که خیلی دوست داشت اشک تو چشمام جمع شد پرسید چیزی شده؟؟ گفتم نه چیز خاصی نیست دستمو گرفت و یه بوسه آروم به دستم زد همون کاری که اون همیشه انجام میداد اشک تو چشمام جمع شد پرسید چیزی شده گفتم نه چیز خاصی نیست یه روز نشست جلوم و بغض کرد گفتم چیزی شده گفتش به قول تو چیز خاصی نیست اما تمام اون چیزایی که این مدت به قول خودت خاص نبود رو فهمیدم و جیگر منو سوزوندی ازم خداحافظی کرد پرسیدم چرا میری؟؟ گفت میرم چون دوست ندارم یه روزی اسم مغازه هم اسم تو باشه یا یه آهنگ گوش میدم یا دستمو کسی میبوسه یاد تو بیفتم و اشک تو چشمام جمع شه و بگم چیز خاصی نیست از من که گذشتپ ولی تو رو به جان همون کسی که میگی واست فراموش شده تا زمانی که از یادت نرفته کسی رو وابسته خودت نکن اون بی معرفت و بی وجدان بود تو بیا و مرد باش تو بیا و وجدان داشته باش
^^^^^*^^^^^ اگه همونجا که گوشیت خاموش بود منم گوشیم رو خاموش می کردم که دیگه ازم با خبر نشی اگه همونجا که دیر رسیدی سر قرار منتظرت واینمیستادم اگه همونجا که سرم داد زدی می رفتمو پشت سرمم نگاه نمی کردم همونجا که دوستت دارمت رو قورت دادیو نگفتی که شاید هوا ورم داره منم دهنم رو می بستم و دوستت دارم رو به زبون نمیاوردم همونجا که روز تولدم رو فراموش کردی اگه همونجا که دروغات رو به روت نیاوردم که غرورت نشکنه تو چشمات نگاه می کردمو می گفتم تمومش کن الان می تونستم به خودم بگم تو واسه اونی که ترکت کرد کاری نکردی الان می تونستم بگم همش تقصیر خودته کم گذاشتی ولی هرچی پازل این رابطه رو می چینم می بینم این من بودم که تیکه هاشو بهم وصل کردم این من بودم که همیشه موند اگر اولین بار که رفتی من نمیومدم دنبالت این رابطه همون روزای اولش به آخر می رسید
♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ یادم نیس چند سال منتظرت بودم حتی یادم نیس از کی منتظرت بودم وقتی کنار رودخونه مینشستم،وقتی پیاده روی میکردم، وقتی قندمو اروم اروم توی چاییم حل میکردم وقتی سر روی بالش میگذاشتم و میخواستم خوابتو ببینم ...یا.... اما نبودی، نیومدی، یادم نمیاد از کیــ شد که نبودی یا از کی منتظر دیدنت بودم از وقتی دلم برات تنگ شد؟ یا از اولین باری که دیدمت؟ شایدم از وقتی فهمیدم دیگه اخرین باره که میبینمت مهم اینجاس که تو منو یادت نیس شایدم هست فراموش کردی راستی چند سال گذشته؟ یادم نیس، توچی؟ از من چیزی تو ذهنت هست ؟ خاطره ای، اسمی؟ یا همش فراموش شد..... ؟همش؟ دلت چی؟تنگ؟ اها اره تنگ نشد؟ ولی من راستش خود من، صد سالم که بگذره، اگه اسمون زمین بیاد و دیگه نه تویی باشه و نه من شاید تو رو یادم بره، ولی فراموشت نمیکنم راستی از کی منتظرت بودم؟ از کی دلم برات تنگ شد؟
►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ ما مسکّن های موقت بودیم مرهمهای چندروزه که بعد از شنیدنِ درد و دلامون از کنارِ زخمهای هم گذشتیم و فراموش کردیم که یک شبهایی همدیگه رو با غمهامون بغل کرده بودیم تا قوی بمونیم، نشکنیم، خشک نشیم ما باهم به دردهامون خندیده بودیم و آخرِ خندههامون سکوت کرده بودیم دیوونگی لابد همین بوده، که ندونیم بینِ دستهامون چقدر فاصله ست اما دلهامون چفتِ هم باشه و ریتمِ خنده هامون مثل هم زود فراموش شدیم ولی رفیق، اونقدر که حالا وقتی حال همو میپرسیم واسمون مهم نیست کِی جواب میدیم، دیگه مهم نیست پشتِ خط می مونیم یا رد می کنیم تماسِ همو دیگه مهم نیست یه روزی آرزومون از تهِ دل خندیدن توی شهر بود و زیرِ گوش هم آروم حرف زدن دیگه هیچی مهم نیست جز اینکه فقط یک شبایی دلتنگِ درد و دل کردنهامون میشیم، دلتنگِ صدای هم که آرام بخش روحمون بود حالا که زخمهامون خوب شده بیشتر تنهاییم، اونقدر که حاضریم باز غصه دار بشیم تا همدمِ لحظه های ملال انگیزِ هم بشیم اونقدر که دردِ زخمهارو به جون میخریم تا اونی که زخمهمونو میبنده تو باشی. بلکه ببینیم همو به بهانه غصه هامون اما واقعیت این نیست :) من به دلم میگم توام بگو " ما تنها امتدادِ غم های بیرویه هم بودیم که هیچوقت دست هایمان به هم نرسید " ►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄ شقایق عباسی
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم